شناخت احساسات یکی از مهمترین مولفههای خودآگاهی است که در یادداشت داستانی برای آموزش احساسات به کودکان، خیلی کوتاه به آن پرداختم و از اهمیت شناخت احساسات در تصمیمگیریهایمان و راهیابی در زندگی نوشتم. در اینجا میخواهم با تاکید بر احساس خشم مبحث شناخت احساسات را ادامه دهم. پیش از هر چیز لازم است بدانیم احساسات از دو راه میتوانند ابراز شوند؛ افراد گاهی احساسات خود را برونگرایانه و گاهی درونگرایانه ابراز میکنند. مثلا در مورد بروز احساس خشم، برونگرایی به این معنا است که آنها به محیط اطراف خود واکنش نشان میدهند. ممکن است به بهانهای دعوا یا کتککاری کنند، فحش بدهند یا کجخلقی کنند. نمونهای از این شکل ابراز خشم در داستان خشم قلمبه به خوبی بیان شده است. در مقابل درونگرایی به این معناست که افراد خشمشان را به شکل شخصیتری ابراز میکنند. ممکن است با سکوت و یا نوشتن آن را به شکلی بیان کنند. و یا اینکه ممکن است مضطرب یا آشفته و بیقرار شوند. ناخنهایشان را بجوند و یا حتی دچار تیکهای عصبی شوند.
در ارتباط با احساس خشم لازم است به چند نکته توجه کنیم؛
- همۀ ما در مواقعی خشم را تجربه میکنیم. احساس خشم همچون شادی، غم، ترس و یا آرامش بسیار طبیعی است. بنابراین لازم است به کودک اجازه دهیم تا خشم خود را تجربه کند و مانعی در ابراز وجود او ایجاد نکنیم.
- احترام: به کودک و انتخابهای او احترام بگذاریم. همانطور که با افراد بزرگسالان رفتار میکنیم با آنها رفتار کنیم.
- قدرت: معمولا در ارتباط با کودکان، وقتی «قدرت» توسط بزرگسالان به رابطه وارد میشود، رابطه را تخریب میکند. بنابراین خیلی مراقب باشیم.
- خلقوخو: برخی کودکان، کودکانی دشوار و کجخلقاند. دربارۀ این کودکان لازم است توجه داشته باشیم که خشم بیان طبیعی آنهاست و ممکن است ارتباطی با اضطراب یا مشکلی مجزا نداشته باشد. بلکه خلق و خوی کودک و خودابرازگری طبیعی او اینگونه است.
داستانی برای خشم و خودآگاهی کودکان
یکی از بهترین کتابهای کودک در ارتباط با خشم، کتاب سام و حیوان خانگیاش است. در این کتاب همچون کتاب خشم قلمبه، چگونگی ایجاد خشم و کنترل آن روایت شده است. سام پسری است که در پارک مشغول بازی است، اما از آنجا که مجبور است برای هر وسیله در صف بایستد، خشمگین میشود و شروع میکند به تنه زدن و هل دادن و رفتارهایی از این قبیل. خوانش این کتاب با کودکان توجه آنها را نسبت به رفتارهای خودشان هنگام احساس خشم جلب میکند و به آنها فرصتی برای تامل بر خود میبخشد
تمرینی برای خشم
یکی از بهترین و سالمترین راههای ابراز خشم در کودکان نقاشی است. کودک را تشویق کنید تا از طریق نقاشی دربارۀ احساسات خود بیشتر به شما بگوید. لازم است بداند خشم هم چون دیگر احساسات موجه است، اما هنگام خشم، رفتارهایی چون پرخاشگری و کتک زدن قابل قبول نیستند. شما از طریق نقاشیهای کودک میتواند روند تغییر احساسات را در او دنبال کنید و خود نیز تغییر مناسب را در رفتار خود ایجاد کنید. بنابراین میتوانیم از کودک بخواهیم:
_ یک برگه را به دو قسمت تقسیم کند. در یک سمت چیزهایی را نقاشی کنید که باعث میشوند احساس خشم کنید. در سمت دیگر کارهایی را نقاشی کنید که وقتی احساس خشم دارید انجام میدهید. سپس با دوستانتان در این باره فکر کنید و صحبت کنید: به چه شکلهای دیگری میتوان خشم را بروز داد؟ چه کارهای جایگزینی میتوان انجام داد؟
از تمرینهای بسیار جذاب دیگری که میتوان انجام داد، اجرای نمایش است. من معمولا زمانی که بچهها خشم خود را به شکل ناسالمی در کلاس بروز میدهند از این شیوه استفاده میکنم. از آنها و دیگر بچهها میخواهم فکر کنند به جای این کار، چه رفتار دیگری میتوان داشت؟ آنها موقعیت را به شکل دیگر بازسازی میکنند و آن را نمایش میدهند. این تمرین در رشد همدلی نیز بسیار اثرگذار است.
دلایل پرخاشگری در کودکان
پرخاشگری در کودکان دلایل متعددی میتواند داشته باشد. در اینجا من به چند دلیل رایج در آنها اشاره میکنم:
- خشم متناسب با سن: به عنوان مثال، کودکان یک تا سه سال به علت اینکه در مرحلهای از رشد هستند که تفکر خودمحور دارند، درکی از اشتراک گذاری ندارند. آنها فکر میکنند همه چیز برای آنهاست و در موقعیتی که از آنها خواسته شود اسباببازیهای خود را با دیگر کودکان سهیم شوند، ممکن است دیگران را کتک بزنند، هل دهند و یا گاز بگیرند. این رفتار متناسب با سن آنها و بخشی از روند رشدشان است. به مرور این رفتار کاهش مییابد.
- ابراز وجود و برونریزی: همانطور که در بالا به آن اشاره کردم برونریزی راهی برای ابراز خشم است که متوجه محیط است. آنها میخواهند با خشم احساسات خود را تخلیه کنند و فکر و بدن خود را آزاد کنند.
- الگوبرداری: تقلید و الگوبرداری راهی برای رشد کودک است. بنابراین اگر اطرافیان کودک رفتاری پرخاشگرانه داشته باشند، کودکان از آنها الگوبرداری میکنند.
- مشکلات خانوادگی: در صورتی که کودک درگیر مشکلاتی چون طلاق والدین، یا جدایی از آنها، تولد خواهر یا برادر جدید و یا بیماری باشند، ممکن است با پرخاشگری واکنش نشان دهند. این رفتار مربوط به مکان و زمان خاص درگیری با مشکل است و پایدار نیست.
- مشکلات یادگیری: گاهی وقتی کودک در یادگیری با مشکل روبرو میشود، ممکن است از رفتارهای همسالان خود تفسیر نادرستی داشته باشد و این امر میتواند منجر به پرخاشگری کودک با آنها شود.
پرخاشگری معمولا چه در مدرسه و چه در منزل، مشکلاتی را برای اطرافیان ایجاد میکند. مخصوصا در مدرسه ممکن است به مرور به مشکلات ارتباطی کودک بیافزاید و این خود باعث افزایش پرخاشگری شود. بنابراین بسیار اهمیت دارد که دلیل پرخاشگری کودک را بتوانیم شناسایی کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید