اثرات مخرب تشویق دانشآموزان
از ابتدای کارم در مدرسه تاکنون، یکی از دغدغههای اصلی معلمان و مدیران که با آن مواجه شدهام، این بوده است که چگونه میتوان دانشآموزانی را که درس نمیخوانند، تکلیف انجام نمیدهند یا قوانین را رعایت نمیکنند (اصطلاحا بیانضباط) به انجام کار تشویق کرد؟ چگونه میتوان رفتار درست (رفتار مدنظر معلم) را درونی و آن را حفظ کرد؟ و چطور میتوان کودکان را به درس و مدرسه علاقهمند کرد؟
ستاره دادن یا ندادن؟
روش تشویق «ستاره دادن و جایزه» رایجترین برنامۀ تشویقی است. تعداد زیادی از همکارانم از این طرح استفاده میکنند. به این صورت که در ازای هر بار تکرار فعالیت یا رفتار مدنظر معلم مانند کتاب خواندن، دانشآموز یک ستاره دریافت میکند. پس از اینکه تعداد مشخصی ستاره دریافت کرد، میتواند از بانک جوایز مدرسه، جایزۀ خودش را انتخاب کند. مدیر یا معاون نیز توصیه میکنند حتما از جوایز برای تشویق دانشآموزان ضعیفتر (در تحصیل) استفاده کنید و آن را در پیشرفت کودک موثر میدانند. آیا شما به عنوان معلم یا والد از این روش استفاده کردهاید؟
من در موقعیتهای گوناگون با مادران در این رابطه گفتگو داشتهام، آنها نیز بیان کردهاند که روش تشویقی فرزندشان در مدرسه همین بوده است و از نگرانیهای فرزندشان گفتهاند؛ «تلاش کرد که اسمش تو لیست قرار بگیره، اما به خاطر اینکه یک سوال رو اشتباه متوجه شده بود، اسمش رو ننوشتند و بعد یهو شوق و ذوقش از بین رفت!» یا «مامان فلانی براش جایزه آورده، شما هم برای من جایزه میگیری؟» و یا گریۀ کودکانی که جایزه دریافت نکردهاند را در مدرسه دیدهام.
آسیبهای برنامۀ تشویقی
شاید این روش در انجام موقت فعالیت، مفید باشد، اما به چه بهایی! بیایید کمی بیشتر در این باره تامل کنیم؛ این روزها مشغول مطالعۀ کتاب انگیزش و هیجان نوشتۀ جانمارشال ریو هستم. به نظر من، خواندن این کتاب برای معلمها مفید است. در این کتاب سوالی مطرح شد که برای من بسیار جالب بود؛ اگر فردی به فعالیتی بپردازد که از لحاظ درونی جالب است و برای انجام آن پاداش بیرونی بگیرد، برای انگیزش درونی او جهت آن فعالیت، چه اتفاقی میافتد؟اگر کودکان در ابتدا به یادگیری و مدرسه علاقهمند باشند و بعد ما آنها را به جایزه و ستاره وابسته کنیم، به مرور چه اتفاقی برای انگیزۀ درونی آنها خواهد افتاد؟ آیا اگر جایزه و ستارهای هم نباشد، باز آن شوق و علاقه وجود خواهد داشت؟
در ادامه با یک مثال توضیح داده است دانشآموزی برای تفریح کتاب میخواند، و بعد برای کتابخوانی از والدین خود پول میگیرد، در این صورت برای انگیزش درونی او چه اتفاقی میافتد؟ شاید فکر کنید که در این صورت انگیزش درونی و بیرونی برای انگیزش برتر با هم جمع میشوند. اما این طور نیست. انگیزش برتر روی نمیدهد، بلکه پاداش بیرونی، معمولا انگیزش درونی را تحلیل میبرد و این اثر نامطلوبِ پاداش بر انگیزش درونی است و زیان نهفتۀ آن است.
سخن آخر
در واقع، کودک نسبت به دریافت جایزه شرطی میشود. پس از شرطی شدن، کودک کتاب خواندن را در ازای دریافت جایزه انجام میدهد و انگیزۀ درونی برای مطالعه را از دست میدهد. در واقع جایزه نه تنها سودمند نیست بلکه آسیب زاست. پس حال سوال را اینگونه تغییر میدهم؛ چگونه میتوان کودکان را بدون چنین آسیبی تشویق کرد؟ و حتی گامی عقبتر برویم و بپرسیم آیا لازم است کودکان را تشویق کنیم؟ اگر آنها با انگیزۀ درونی کاری را انجام میدهند، چرا آنها را تشویق میکنیم؟
در مطلب بعدی، دربارۀ انگیزۀ درونی و بیرونی روشهای جایگزین تشویق خواهم نوشت.
دیدگاهتان را بنویسید