رودا کلوگ، پژوهشگر هنر کودکان، در مطالعۀ گسترده و جامعی، نقاشی 5000 کودک از 20 کشور با فرهنگ و نژاد و ملیت متفاوت را مطالعه کرد. او متوجه شد که نقاشی کودکان، در نقاط مختلف جهان بسیار به هم شباهت دارند و میتوان گفت نقاشی کودکان، پدیدهای جهانی است و روند تحول آن در طی رشد، نیز یکسان است. به این شکل که اگر نقاشی کودکان از کشورهای مختلف را در کنار یکدیگر قرار دهید، تشخیص ملیت آنها دشوار است .
اهمیت بررسی تاثیرات رشد بر نقاشی کودکان
کلوگ نقاشیهای کودکان را طبقهبندی کرد و فرمها و شکلهایی که با توجه به سن کودکان در نقاشی آنها ظاهر میشد را بررسی نمود. پژوهشها نشان داد بین این فرمها و ویژگیهای روانی و رشدی کودکان ارتباط جالبی وجود دارد، متوجه شدند کودکانی با ویژگی خاص، عناصر و فرمهایی را در نقاشی به کار میبرند که در نقاشی کودکان دیگر، مشاهده نمی شود. آنها با کمک نقاشیها توانستند اطلاعاتی از کودکان به دست بیاورند که پیش از آن کسب نکرده بودند . از جمله:
– تاخیرات رشدی
– اختلالات یادگیری
– ناتوانیهای ذهنی
– استعدادها و توانمندیها
– آسیبهای روانی
– آزار فیزیکی
در ادامه مراحل رشد و تحول نقاشی کودک و ویژگیهای آن را بررسی می کنیم.
مرحلۀ اول: خطخطی
از لحظهای که کودک قلم به دست میگیرد و خطی میکشد، سفر ماجراجویانۀ او آغاز میشود. او دستش را تکان میدهد و متوجه میشود که این تکان، اثری دارد. این حرکت برایش لذتبخش است. با حرکت خود میتواند اثری خلق کند، پس دوباره آن را تکرار میکند و این اولین خطخطی اوست.
در این مرحله، حدود 18 ماهگی تا 3 سالگی بچهها شروع به خطخطی میکنند. آنها به شکلهای مختلفی این کار را انجام میدهند. خطوط عمودی، خطوط افقی، دایرهای در خط خطی ها دیده می شود. در این مرحله بچهها به رنگ توجهی ندارند و بسیاری اوقات با یک مداد خطخطی ها را تکرار میکنند. خطخطی کردن، آنها را برای کشیدن شکلهای پیچیدهتر آماده میکند. بنابراین فراهم کردن شرایطی که کودک بتواند آزادانه خطخطی کند، اهمیت دارد.
مرحلۀ دوم: شکلهای اساسی
این مرحله سنین 3 تا 4 سالگی را شامل میشود. خطخطیها همچنان ادامه دارند، اما کودک آن را توسعه میدهد و شکلهایی چون دایره، مثلث، مستطیل … را میتواند ترسیم کند. او از کشف اشکال مختلف لذت میبرد، چرا که گاهی بزرگسالان خطخطیهای کودکان را نگاه میکنند و نامی بر آن میگذارند، مثلا اینجا شبیه یک درخت شده است. این سبب میشود که کودک نیز شروع به نام گذاری خطخطیهای خود کند و گاهی ممکن است داستانی برای طرح خود بسازند.
مرحلۀ سوم: فرمهای انسانی و بسیار ابتدایی
در سنین 4 تا 7 سال، در نقاشی ها طرح بسیار سادهای از یک انسان دیده میشود که یک دایره، دو پا و دو بازو را شامل میشود. این دایره نشاندهندۀ سر و تنه است و بیشتر شبیه یک قورباغه است. در این مرحله آنها میتوانند طرحهای بسیار سادهای از خانه، حیوانات و درختان بکشند. اینها چیزهایی است که کودک در محیط کودک وجود دارد و او هر روز میبیند.
مرحلۀ چهارم: شکلهای پیچیده
6 تا 9 سال دورهای است که کودکان به سرعت در هنر پیشرفت میکند. در این سن آنها با تخیل خود، نقاشیهایی میکشند که بزرگسالان را شگفتزده میکنند. ارتباط بین رنگها و اشیاء را درک میکنند و از رنگ بیش از قبل استفاده میکنند.
در این مرحله، کودکان توانایی این را دارند که رویدادهایی متوالی را در نقاشی بکشند و یک خط داستانی ایجاد کنند. این مساله از ویژگیهای مهم این گروه سنی است. آنها عناصر مهم تر را بزرگتر میکشند. در اندازهها اغراق میکنند و جزئیات بی اهمیت را حذف میکنند. چیزهایی که در نقاشی نقشی ندارند. برای مثال اگر کودکی پسری را کشیده است که در حال توپ بازی است، ممکن به جزئیاتی چون ترسیم گوش توجهی نکند.
مرحلۀ پنجم: واقع گرایی
کودکان 9 تا 12 ساله، تمایل دارند اشیاء را همانطور که هستند بکشند. در این سن، آنها کمتر از سالهای قبل نقاشی میکشند، چرا که بیان هنری به شکلی که میخواهند برایشان دشوار است و علاوه بر این، آنها راههای سادهتری از جمله زبان را برای بیان استفاده میکنند.
تعداد زیادی از کودکان در این مرحله نقاشی را کنار میگذارند و به همین دلیل که اغلبِ نقاشیها بزرگسالان، مانند نقاشی کودکی 10 ساله است.
مرحلۀ ششم: نوجوانی
همانطور که در مرحلۀ قبل به آن اشاره کردم، بسیاری از افراد به این مرحله نمیرسند، چرا که نقاشی را کنار گذاشته اند. اما کسانی که علاقهمند بودهاند به شکل چشمگیری در بیان هنری مهارت پیدا میکنند و ایدههای خود را به شکلی خلاقانه از طریق نقاشی بیان میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید