نقاشیها اطلاعات غنی و مهمی دربارۀ کودکان و مسائل روزمرهشان در اختیار ما قرار میدهند. با کمک نقاشی کودکان، میتوانیم دنیا را از چشم آنها ببینیم و پاسخ پرسشهایی مانند آیا فرزندم در مدرسه مشکلی دارد؟ فرزندم نسبت به خواهر یا برادر نوزاد خود چه احساسی دارد؟ آیا ممکن است ترسی داشته باشد که از آن بیاطلاعم؟ چرا اخیرا کمحرف شده؟ … را پیدا کنیم.
اما پیش از آن، درنظر داشته باشیم تفسیر نقاشی کودکان پیچیدگیها و ظرایفی دارد و لازم است آن را از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار دهیم. ما صرفا با یک نقاشی نمیتوانیم به درک درستی از دنیای درونی کودک برسیم و لازم است از شرایطی که کودک در آن به نقاشی میپردازد، موادی که در اختیار دارد، و رفتار او هنگام نقاشی اطلاعاتی را جمعآوری کنیم و سپس به تفسیر نقاشی بپردازیم. علاوه براین، اشتباهات رایجی در این حوزه وجود دارد، با آگاهی و شناخت این موارد، میتوانیم به درک درستی از نقاشی برسیم. در زیر سه اشتباه رایج در تفسیر نقاشی را بیان کردهام.
1. وقتی کودکی از رنگ مشکی استفاده میکند، مشکلی دارد یا افسرده است.
استفاده از رنگها در نقاشیهای کودکان فقط تا حدی وضعیت روانی یا خلقوخوی آنها را نشان میدهد. گاهی اوقات کودکان از رنگ مشکی فقط به این دلیل استفاده میکنند که در دسترس است. بسیاری از کودکان سیاه را دوست دارند زیرا با صفحه سفید در تضاد است. علاوه بر این، بررسی تعدادی از نقاشیهای کودکان که در شرایط خشونتباری زندگی کردهاند، نشان میدهد آنها رنگهای روشن را ترجیح میدهند. (در آینده به طور مفصل در مورد شاخصهای معتبرتر ترس و پریشانی صحبت خواهم کرد).
2.خطخطیها را نمیتوان تفسیر کرد، آنها مطلقا هیچ معنایی ندارند.
اگر به خطخطیهای کودکان توجه کنید، بهوضوح میتوانید تفاوتهایی را در شدت فشاری که هنگام کشیدن اعمال میکنند یا شکل خطخطی مشاهده کنید. برخی از کودکان خطوط مارپیچی و گرد و برخی دیگر خطوط زاویهدار را ترجیح میدهند. علاوهبراین، برخی از بچهها از استفاده از رنگ خاصی امتناع میکنند، در حالی که برخی دیگر تمایل دارند کل صفحه را استفاده کنند، برخلاف کسانی که روی یک بخش کوچکتر تمرکز میکنند. تفاوت بین خطخطیها زیاد و متنوع است که نشان دهنده تفاوت در شخصیت و خلقوخوی کودکان است.
3. موضوع نقاشی احساسات درونی کودک را نشان می دهد.
موضوع نقاشی لزوما نشاندهندۀ احساسات درونی کودک نیست. بهعنوان مثال، هیولاها لزوما ترس یا پریشانی را نشان نمیدهند، همانطور که گلها و پروانهها همواره به معنای شادی کودک نیستند. درنظر داشته باشید یک نقاشی با موضوع جنگ و خونریزی، لزوما به معنای پریشانی نیست و لازم است شاخصهای دیگری چون کیفیت خطوط بررسی شود. گاهی عناصر دیگر یک شخصیت سالم و قوی را نشان میدهد.
برای نتیجهگیری، همیشه باید درنظر داشته باشیم که به عنوان یک قاعده، هرگز نباید به یک شاخص در یک نقاشی برای نتیجهگیری در مورد شخصیت کودک اعتماد کرد. با آگاهی و تردید نسبت به چنین قواعدی، میتوانیم بهتدریج آنها را کنار بگذاریم و با دید سنجیدهتری نقاشیها را مشاهده کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید