پیش از خوانش کتاب، مایل بودم دیدگاه دیگران را دربارۀ تربیت بدانم، بنابراین این موضوع را در یک گروه کتابخوانی مطرح کردم و هر شخص تعریفی بر اساس درک یا تجربه اش از تربیت ارائه داد. دیدگاهها متفاوت و جالب بود؛ برخی تربیت را همان باید و نبایدهای معمول که می توان آن را آداب اجتماعی نامید میدانستند و افرادی معتقد بودند گرچه غیرقابل انکار است که کودکان چیزهایی از جمله باید و نبایدهای اجتماعی یا هنجارهای اجتماعی را میآموزند یا به آنها میآموزانند، اما آموزش این آداب، تربیت نیست. برخی تربیت را پرورش تفکر و تعقل کودک تعریف کردند و دیگری تربیت را ایجاد محیطی ایمن می دانست که کودک می تواند در آن ابرازگری داشته باشد. هر کدام از تعاریف به جنبهای از تربیت اشاره میکردند.
عنوان کتاب به تجربۀ من از ارتباط با کودکان نزدیک بود و به همین دلیل کنجکاو شدم آن را بخوانم. تجربۀ من پرسشهایی بود که در ارتباطم با بچهها ایجاد میشد و مرا وامیداشت تا پاسخش را بیابم. به خاطر دارم که وقتی رفتار پرمهر یکی از همکارانم با کودکان را دیدم، از خودم پرسیدم چرا من نمیتوانم اینگونه باشم؟ چه چیزی مانع است؟ چرا برای او آسان است و برای من دشوار؟ و در خودم به دنبال موانع گشتم. در واقع، پاسخ بسیاری از پرسشهای ما در ارتباط با کودک نهفته است. فهم ما از کودکی این فرصت را به ما میدهد که در کنار رشد کودک، خودمان نیز رشد کنیم و یاد بگیریم. همانطور که مادری به من گفت من هم در کنار بچههایم بزرگ شدم.
نائومی آلدورت، نویسندۀ کتاب، نیز چنین مادری است؛ او سه فرزند دارد و این کتاب از تجربیات و پژوهشهای فرزندپروری او برخاسته است. با توجه به اینکه این کتاب در سال 2005 نوشته شده است و تاکنون کتابهای زیادی در ارتباط با والدگری و تربیت نوشته شده است، اما توجه او به ظرایف تربیت و ارتباط با کودکان بینظیر است. نائومی آلدورت تاکنون مقالات بسیاری نوشته است، اما «تربیت بچهها، تربیت خود ماست»، تنها کتاب اوست و آقای جهانشاه میرزابیگی آن را ترجمه کرده است.
در این کتاب او از چگونگی ارتباط با کودکان و نیازهایشان میگوید و اینکه ما چطور میتوانیم به درک بهتری از کودکی و کودکان برسیم. پنج نیاز اساسی کودکان را مطرح میکند؛ نیاز به عشق، ابراز وجود، امنیت عاطفی، استقلال و قدرت و در آخر نیاز به اعتماد به نفس. توضیح میدهد آنها چطور و با چه رفتارهایی نیازشان را ابراز میکنند و ما به عنوان بزرگسال چگونه میتوانیم حمایتگر باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید