با شروع مهر و با اضافه شدن چهار ساعت تدریس در روز، کمی لازم است برنامهام را تغییر دهم. این مساله باعث شد که طی این چند روز نتوانم برنامهی صبحگاهیام را داشته باشم. بیدار شدم، اما آماده کردن قدمهای اجرایی جشن شکوفهها، انتخاب داستان و بازیها، جای ورزش، مدیتیشن و نوشتن را گرفت و البته گاهی هم آنقدر خسته بودم که نتوانستم به موقع بیدار شوم.
نمیخواهم برنامهی صبحگاهیام را از دست بدهم؛ بسیار به این روش علاقهمند هستم. مطالعهی زبان انگلیسی و یادداشتهای صبحگاهی بهترین دستاوردهای من در این مدت هستند. پس باید برایش فکری کنم. ساعت هشت صبح، شروع کلاس است و جلسات کاریام تا یازده شب و گاهی بیشتر ادامه دارد و زودتر خوابیدن ممکن نیست. برای پنج صبح بیدار شدن، باید نهونیمِ شب بخوابی؛ اینطور هفت و نیم ساعت خوابیدهای و این یعنی خواب کافی.
اما این شرایط برای من ممکن نیست و از طرفی میخواهم به برنامه وفادار بمانم. بنابرین برای مدتی تکنیک خواب چند فازی را اجرا خواهم کرد. چهار یا پنج ساعت خواب شبانه و یک ساعت تا دو ساعت خواب روزانه.
فردا از اجرای این تکنیک خواهم گفت.